دنیای ما دنیای سازمانهاست. گرچه سازمانها به شکلهای مختلف و بر پایه اهداف گوناگون تاسیس میشوند، اما بدون تردید تمامی آنها بر پایه تلاشهای روانی و جسمانی نیروی انسانی که ارکان اصلی آن به حساب می آید اداره و هدایت می شوند. امروزه محققان توسعه بر این باورند که از میان سرمایه های فیزیکی، تکنولوژیکی و انسانی، متغیر اساسی و با اهمیت، سرمایه انسانی و بهره وری صحیح از آن است. توسعه و تکامل اقتصادی، جز از طریق رشد فرهنگی عوامل کار در محیط و سازمانهای کار محقق نمی گردد. این چنین است که اخلاق و فرهنگ کار جامعه اهمیت یافته و متضمن توسعه و پیشرفت می شود. در هر سازمانی نیروی انسانی بزرگترین سرمایه است و نقش موثری را در عملکرد سازمان به عهده دارد. بدون تردید اهمیت کار ، فرهنگ و اخلاق کار و چگونگی تاثیر آن بر نگرشها و ارزشهای مربوط به کار موضوعی است که همواره مورد توجه روز افزون دانشمندان و صاحبنظران علوم اجتماعی و رفتاری بوده است و بررسی آن را امری ضروری می دانند.در این میان سازمانهای آموزشی و پژوهشی همچون دانشگاهها باید از منابع انسانی کارآمد و متعهد بهره گیرند. چرا که یکی از رسالتهای مهم دانشگاههای کشور تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد است و این امر جز در سایه برخورداری از اخلاق کاری بالا میسر نخواهد شد. در این تحقیق از روش پیمایشی استفاده شده و ابزار تحقیق، پرسشنامه بوده است. همچنین از شاخص معتبری که برای سنجش اخلاق کار و ابعاد چهارگانه آن توسط پروفسور گریگوری سی پتی ساخته شده، استفاده شده است. جامعه آماری کلیه کارکنان دانشگاههای دولتی شهر تبریز بودند که از میان آنها به صورت نمونه گیری متناسب با حجم تعداد 274 نفر جمعیت نمونه انتخاب شده است. پس از استخراج و پردازش دادهها و تهیه شاخصهای آماری مناسب برای متغیر مستقل و وابسته پژوهش، اطلاعات بدست آمده از تحقیق حاضر، پائینترین میزان اخلاق کار برای افراد نمونه مورد بررسی 90/2 و بالاترین 5 است. میزان اخلاق کاری کارکنان مورد مطالعه را برابر با 21/4 با انحراف استاندارد 33/0 و همچنین هر یک از ابعاد چهارگانه اخلاق کار به ترتیب میانگین بعد روح جمعیومشارکت برابر با 16/4 با انحراف استاندارد 39/0، بعد دلبستگیوعلاقه به کار برابر با 16/4 با انحراف استاندارد 45/0، بعد روابطسالم وانسانی برابر با 26/4 با انحراف استاندارد 38/0 و بعد پشتکاروجدیت در کار برابر با 32/4 با انحراف استاندارد 39/0 نشان میدهد. اخلاق کار 4/4 درصد افراد در حد پایین، 1/52 درصد در حد متوسط و 5/36 درصد در حد بالا قرار دارد. همچنین بیگانگی سازمانی 42 درصد در حد پائین، 6/45 درصد در حد متوسط و 4/12 درصد در حد بالا قرار دارد. با این وضعیت میزان بیگانگی سازمانی پاسخگویان اکثراً در سطح متوسط قرار دارد. رضایت شغلی 9/13 درصد از پاسخگویان در حد پایین، 4/54 درصد در حد متوسط و 7/31 درصد در حد بالا قرار دارد و تعهد سازمانی 7/7 درصد افراد در حد پایین، 1/20 درصد در حد متوسط و 2/72 درصد در حد بالا قرار دارد بنابر این تهعد سازمانی اکثر کارکنان در حد بالا ارزیابی میشود. نهایتاً پاسخگویان سبک مدیریت سازمانی 7/22 درصد را آمرانه، 6/53 درصد را میانهرو و 7/23 درصد را در حد مشارکتی دانستهاند، لذا میتوان سبک مدیریتی رایج در دانشگاهها را سبک میانهرو ارزیابی کرد. در این پژوهش همبستگی مثبت و معنادار اخلاق کار با رضایت شغلی، عدالت و تعهد سازمانی کارکنان و همبستگی منفی و معنادار اخلاق کار با بیگانگی سازمانی و سبک مدیریت سازمانی آمرانه وجود دارد. همچنین تفاوت معنیداری بین سن و سنوات خدمت کارکنان با بعد روحجمعی و مشارکت اخلاق کار، کارکنان مشاهده گردید.